به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، کاریکاتور هنری است که در مطبوعات هم مانند سوپاپ اطمینان عمل میکند و هم میتواند مانند ضامن انفجار باشد.
کاریکاتور که در خود با اغراق صفات و خصوصیات افراد همراه است همواره سعی کرده با استفاده از زبان شیرین طنز و کلیدواژههای طنز ایرانی مشکلات و کاستیهای جامعه را به تصویر بکشد.
باید گفت بهرغم اینکه خـود کـاریکاتور بـا شوخی و طنز همراه است ولی بهعنوان یک هنر جدی در کشور مطرح است.
کاریکاتوریست باید مستقل عمل کند و خود را در استخدام افراد و سازمانها قرار ندهد چون در این صورت خط فکری وی در جهت منافع گروهی خاص درمیآید و از رسالت اصلی خود که شناخت معرفت، بیان کاستیها و مشکلات جامعه است فاصله میگیرد و نمیتواند آنطور که باید در جهت آگاهیبخشی به سواد بصری مخاطبان حرکت کند.
کاریکاتور علاوهبر نمایش اندیشهای جسورانه باید بتواند در بیان موضوعات، به چالش کشیدن آنها و ارتقای نگاه نقادانه مردم وظیفه خود را به درستی انجام دهد؛ وظیفهای که کاریکاتور مطبوعاتی نقشی بیبدیل در انجام آن برعهده دارد و سعی کرده تا طیف وسیعی از مخاطبان را دربربگیرد و جریانهایی را در میان تودههای مردم ایجاد کند.
شاید امروزه مهمترین مشکلی که در مجلات کاریکاتور و طنز شاهد هستیم، نبود قوانین درست و خط قرمزهای زیاد و خلأ مدیریت مناسب در فرم و محتواست. در روزگاری که هر حرفهای از انجمن و تشکل برخوردار است، هنر کاریکاتور بدون هیچ حمایتی گذران عمر میکند. این هنر که همواره در لبه تیغ حرکت میکند و همیشه در مظان اتهام دولتیها و مردم قرار دارد نیازمند توجه بیش از پیش مسئولان و تشکیل نهادی برای استیفای حق آنهاست.
البته شناخت ضابطهها و اشراف بر نمادها نیز میتواند کاریکاتوریست را در فضای طنز سیاسی موفق کند و گامی در جهت مطرح کردن وی باشد. در تاریخ مطبوعاتی ایران عدهای بودند که در استیفای حقوق هنرمندان کاریکاتور اقداماتی شگرف انجام دادند. مجله گلآقا که سالها با مدیریت مرحوم کیومرث صابری بهعنوان نشریه تخصصی این حوزه مطرح بود، نمونه خوبی از یک مدیریت حرفهای است.
با اینکه تخصص وی در زمینه طنز مکتوب بود، اما بهعنوان یک سردبیر با درایت، کاریکاتور را به خوبی میشناخت و انقلابی نو در این هنر به وجود آورد و نقدهای سازنده وی همواره مورد توجه جامعه خود بود. اما امروزه نگاه به کاریکاتورهایی که در رسانهها منتشر میشوند، ما را متوجه این امر میکند که سوژهها ضعیف و بیرمقاند و نگاه اغلب کاریکاتوریستهای مطبوعات، عاری از گزندگی و تیزبینی است. شاید خط قرمزها موثر باشند ولی دلیلی بر آن نیست که کاریکاتوریست از رسالت اصلی خود غافل شود. میتوان امیدوار بود که با اتکا به تجربه، نگاه تیزبینانه و خلاقیت هنرمند این فضای سرد و بیرمق، جان تازه بگیرد و شاهد استقبال هنرمندان و مردم از آن باشیم.
البته امروزه ظهور شبکههای مجازی که روزبهروز بر تعداد آنها در جامعه افزوده میشود نیز بسترهای تازهای را پیش روی هنرمندان در خلق اثر و اشتراک آنها با مخاطبان به وجود آورده است. فرصت مغتنمی که سبب کوچ هنرمندان زیادی از رسانههای رسمی به صفحات مستقل خودشان و تولید و انتشار آثارشان در آن جا شده است. فضایی که با رشد سریع اطلاعات و سرعت انتقال آن روبهرو هستیم که در مقایسه با محدودیت رسانههای رسمی حسن بزرگی به شمار میرود. در پایان میتوان گفت اگر آستانه تحمل و نقدپذیری مسئولان و مردم در مواجهه با آثار طنز و بهویژه کاریکاتور بالا رود، میتوان امیدوار بود که فضای ساکن و بیروحی که بر هنر کاریکاتور مطبوعاتی حکمفرما است جان تازه بگیرد و آشتی دوباره هنرمندان را با رسانههای رسمی شاهد باشیم.