ابراهیم ایرجزاد با فیلم «تابستان داغ» از جمله فیلماولیهای سیوپنجمین دوره جشنواره فیلم فجر بود. این فیلم در روز دوم جشنواره در برج میلاد (کاخ رسانهای) برای اهالی رسانه و منتقدان اکران شد. فیلم رویکردی واقعگرایانه دارد. دو خانواده از دو طبقه در برابر همدیگر قرار میگیرند. یک زوج که هر دو پزشکند فرزند خود را برای نگهداری پیش زوج دیگری که از طبقههای پایین جامعه هستند به امانت میگذارند؛ اما یک روز بچه ناپدید میشود. داستان در عین حال که میخواهد واقعگرا باشد سعی میکند با طرح معما و مسائل اخلاقی قصه را پیش ببرد. «تابستان داغ» در ژانر درام اجتماعی روایت میشود. در این فیلم بازیگرانی مانند مینا ساداتی، صابر ابر، علی مصفا، پریناز ایزدیار و یسنا میرطهماسب ایفای نقش میکنند. گفتوگوی ما را در ادامه بخوانید.
روند شکلگیری فیلمنامه و فرآیند جلوی دوربین رفتن فیلم «تابستان داغ» چگونه شکل گرفت؟
هفت فیلم کوتاهم از سال ۱۳۸۴ شروع شدند. آخرین آنها را در سال ۱۳۹۴ ساختم و در سال ۱۳۹۵ نمایش دادم. در همین دو سال اخیر بود که سخت درگیر ساخت اولین فیلم بلند سینمایی خودم شدم. هدف اصلیام این بود که در ایدهآلترین شرایط ممکن و با عوامل حرفهای اولین فیلم خود را کلید بزنم. فیلمسازی کاری کاملا تخصصی است که اگر حرفهای باشد به تبع آن تماشاگر و مخاطب سینما نیز از دیدنش لذت میبرند.
گویا برای افرادی که قصد دارند فیلم اول خود را بسازند شرایط بخصوصی را در نظر گرفتهاند. یکی از این شرایط گذاشتن یک مشاور برای هر کارگردان است. برای شما چگونه بود؟
اصولا هر فیلمساز اولی باید چند فاکتور را رعایت کند. مثلا یک کارگردان فیلماولی نباید با یک تهیهکننده اولی کار کند. این فیلمساز باید حتما با یک مشاور که معمولا یک کارگردان است به عنوان مشاور کار کند. برای فیلم ما محمدعلی سجادی معرفی شد. من شاگرد ایشان بودم و از قدیم همدیگر را میشناختیم. فیلمهای او را دوست داشتم.
تنها در زمینه فیلمنامه مشاوره گرفتید؟
این مشاوره در پروسه نگاه کارگردان به فیلم اتفاق افتاد. در واقع رویکردهای کلی فیلم مهم است. این مساله از نظر محمدعلی سجادی خیلی مهم بود که جزئیات اساسی فیلم دربیاید. اگر این جزئیات دقیق و مناسب درآید و باورپذیر باشد آنوقت است که مخاطب هم از آن لذت میبرد.
در فیلمهای رئالیستی هدایت بازیگر خیلی مهم است. در فیلم شما تلاش بسیاری برای بازنمایی جزئیات شده است. چگونه با بازیگران کار کردید؟
تحصیلاتم سینمایی است. در بدنه حرفهای سینما کار کردهام. در پروژههای مختلفی مثل «تعزیه» ناصر تقوایی و... همکاری داشتهام. در تجربیاتی که در سینمای حرفهای داشتهام شکل برخورد درست کارگردان با بازیگر را یاد گرفتهام. این تجربیات خیلی به من کمک کرد. در پروژههای کوتاهی هم که داشتهام بازیگران حرفهای مثل رویا نونهالی، مهرداد صدیقیان و سهیلا گلستانی حضور داشتهاند. این تجربهها به فیلم «تابستان داغ» خیلی کمک کرد.
هدایت بازیگر، تحلیل فیلمنامه و نقش بیشتر در پیش تولید انجام شد یا حین فیلمبرداری نیز تغییراتی رخ داده است؟
خوشبختانه ترجیح اول ما برای انتخاب بازیگران به وقوع پیوست. بیشتر بازیگرانی را که در فیلم میبینید انتخاب اول من بودهاند. با هر کدام از بازیگران جلسات خصوصی و تکنفره داشتم. نظرات آنها را درباره کلیات فیلم و کاراکترشان جویا میشدم. همه بازیگران نظرات خود را میگفتند. تلاش کردیم همفرکانس شویم. دوست داشتم به نظرات مشترک برسیم. اگر بخشهایی در روند خلق کاراکتر و جزئیات نقش واضح نبود با توضیح پیشینه نقش، جزئیات نقش را روشنتر میکردیم. برای هر نقش به یک شناسنامه کامل رسیدیم. بعد کاراکترها را دو به دو دعوت میکردیم؛ مثلا علی مصفا و مینا ساداتی را که یک زوج بودند برای تمرین دعوت کردم. هر جایی که بازیگران در مورد نقش خود سوال داشتند جواب میدادم تا به بهترین جمعبندی برسیم.
به عنوان یک فیلماولی در پشت صحنه هم از آدمهای حرفهای استفاده کردید.
سعی کردم؛ چه جلوی دوربین و چه پشت دوربین ترکیبی از بهترینهای سینمای ایران را داشته باشم. با هومن بهمنش ۱۵ سال است که دوست هستم. او فیلمبردار اولین فیلم کوتاهم بود. در ادامه همکاریای که با هم داشتیم به نکات مشترک بسیاری رسیدیم. همجهت بودن فیلمبردار و کارگردان یک فاکتور بسیار مهم برای پیشبرد قصه و تصویرسازی است. اگر کارگردان و فیلمبردار نسبت به هم شناخت نداشته باشند و همجهت نباشند، اختلافات شدید فیلم را از یکدستی خارج میکند. در تاریخ سینمای معمولا کارگردانهای موفق با یک فیلمبردار ثابت کار کردهاند. من هم سعی میکنم مانند آنها کار کنم. کیوان مقدم نیز به عنوان طراح صحنه خیلی زحمت کشید.
برای لوکیشن از خانه آماده استفاده کردید؟
شاید کسی متوجه نشده باشد. لوکشین خانه در فیلم «تابستان داغ» کولاژی از سه لوکیشن متفاوت است. بیشتر این دکورها ساخته و طراحی شدهاند. سکانسهایی در فیلم هست که در آن باید راکورد جمعی حفظ شود. فیلمبرداری بعضی از این لوکیشنها با فاصله یک هفتهای بوده است و تقریبا کسی متوجه این تفاوت بخشهای مختلف خانه نشده است. کوچه روبهروی خانه و اجزای خانه در لوکیشنهایی مثلا در محله مولوی و وردآورد کرج جلوی دوربین رفتهاند. به محلههای فراوانی در شهر تهران سر زدیم ولی آن لوکیشنی را که مد نظرمان بود، پیدا نکردیم. فاصله بین در خانه و در حمام که در یکی از سکانسهای فیلم به شدت مهم میشود برای ما حیاتی بود. این کار یک کار بزرگ بود. تداوم مکانی یکی از چالشهای بزرگ ما بود.
شما را هر روز در برج میلاد (کاخ رسانهای) میبینیم که به تماشای فیلمهای دیگر نشستهاید. بسیاری از افراد حاضر میگویند فیلمها به شدت شبیه هم هستند و تفاوتها خیلی کم است. با این نظر موافق هستید؟
ما شاهد تولیدات یک سال سینمای ایران هستیم. ۴۴ فیلم در بخش چشمانداز حاضر هستند که ۳۳ فیلم در سودای سیمرغ با یکدیگر رقابت میکنند. این فیلمها گلچین و انتخاب شدهاند. در برج میلاد در یک روز با سه فیلم در یک ژانر روبهرو میشویم. مثلا فیلمهای اجتماعیای را که شبیه هم شدهاند، میبینیم. روز بعدی چهار فیلم مثلا کمدی میبینیم. امسال تقریبا در همه ژانرهای سینمای ایران فیلم داریم. فیلمهای «خفگی»، فریدون جیرانی و «نگار»، رامبد جوان در یک فضای کاملا متفاوت روایی ساخته شدهاند. قائل به این نیستم که فیلمها شبیه هم هستند با اینکه اساس سینمای ما «درام اجتماعی» است. ما در گفتوگوهایی که در گروه در زمان پیشتولید داشتهایم سعی کردهایم وارد کلیشه نشویم. مثلا نباید تنها فضایی سرد و بیروح را نشان بدهیم؛ بلکه باید حتما رنگ هم داشته باشیم یا از نور آفتاب هم استفاده کنیم. قرار بر این شد که اصلا از یک دوربین روی سهپایه یا فیلم دوربین روی دست استفاده نکنیم و فیلمبرداریمان ترکیبی باشد. در همین سالها بسیاری از فیلمها یک وضعیت ثابت سرد و خفه را نشان میدانند. یا بعضی فیلمهای دیگر فقط با دوربین روی دست فیلمبرداری میشدند. فرار از کلیشه برای ما مهم بود.
سید حسین رسولی خبرنگار گروه تماشا