جشنواره فیلم کودک، همواره موافقان و مخالفان سرسختی داشته است. مخالفان آن معتقدند این جشنواره، اتفاقی را در سینمای کودک رقم نزده و تنها یک هزینهکرد اضافی است که تاثیری در روند تولید و حمایت سینمای کودک ندارد. موافقان هم معتقدند در این بلبشوی مظلومیت ژانر کودک، وجود این جشنواره، حکم غنیمتی را دارد که سوسوی چراغ این ژانر را روشن نگه میدارد؛ جشنوارهای که طی این سالها، حاشیههایش کم نبوده، از اعتراض اصفهانیها برای در دست گرفتن صفر تا صد امور جشنواره تا انتقال جشنواره به چندین شهر و درنهایت بازگشت به اصفهان.
اما حالا چه موافق برگزاری جشنواره کودک باشید و چه نباشید، این جشنواره، فعلا بهصورت منظم در نصف جهان برگزار میشود. در این گزارش بر آن شدیم تا توصیفی داشته باشیم از سیودومین دوره این فستیوال تا ببینیم دستپخت بنیاد فارابی و شهرداری اصفهان تا چه اندازه به کام سینمای کودک خوش آمده است.
کم بودن تعداد فیلمهای بخش مسابقه نشانه چیست؟
نکته جالب توجه جشنواره این دوره، پذیرش تنها هفت فیلم در بخش بلند ملی است که البته این تعداد به نعمت وجود یک پویانمایی بلند (بنیامین) است که اگر عنوان پویانمایی را از این بخش برداریم، تنها با 6 فیلم بلند سینمایی در بخش ملی مواجهیم که بخش اصلی و مهم جشنواره است و قطعا نمیتواند داده آماری شایستهای برای یک جشنواره جهانی با عمر 32ساله باشد، این درحالی است که تعداد فیلمهای سال گذشته این بخش، 11 فیلم بود.
در نگاه نخست، این تعداد فیلم اندک در بخش مسابقه، بیانگر چه چیزی میتواند باشد؟ در اینجا حق تاحدودی با مخالفان جشنواره است. این تعداد فیلم نشان میدهد جشنواره نتوانسته آن حمایت لازم را از سینمای کودک به عمل آورد، این درحالی است که دست جشنواره در پذیرش تعداد بیشتر فیلم برای این بخش، کاملا بسته بوده، چون اصلا آن تعداد فیلم متقاضی برای این بخش وجود نداشت که حالا هیات انتخاب بخواهد از میان آنها، مثلا 10 یا 11 فیلم را برای بخش بلند ملی انتخاب کند. این در نتیجه عدم حمایتی است که سبب میشود عنوان فیلم کودک تنها در یکی، دو ماه منتهی به برگزاری این جشنواره بر سر زبانها بیفتد و دیگر در طول سال، خبری از سینمای کودک نباشد.
سالهاست که عنوان میشود برنامههایی در جهت حمایت از سینمای کودک، لااقل در اصفهان برگزار شود که این مهم هیچگاه عملیاتی نشد. با رونمایی از پردیس 9 سالنه ساحل در اصفهان، گفته شد یکی، دو سالن این پردیس به سینمای کودک اختصاص دارد که اگر این اتفاق در تمام طول سال عملیاتی هم بشود، تاثیری بر جریانسازی این ژانر در اصفهان نداشته است.
باید به این قاعده توجه کنیم که همین هفت فیلم بخش رقابتی نیز کیفیتهایی به مراتب پایینتر از فیلمهای سال گذشته دارند و به همین دلیل اینگونه تصور میشود که هیات انتخاب با اغماض بالایی، دست به انتخاب آنها زده و اگر سختگیری موردنیاز یک جشنواره جهانی لحاظ میشد، قطعا تعداد فیلمهای بخش بلند ملی به زیر پنج فیلم میرسید. کافی است از پرسنل سینماهای اصفهان در مورد استقبال اندک مخاطبان از جشنواره این دوره سوال کنید، همه متفقالقول روی کیفیت پایین فیلمهای این دوره صحه گذاشته و آن را اصلیترین دلیل عدم استقبال عنوان میکنند. این اتفاق سبب شده فیلمها در یکروز، چندینبار نوبت پخش داشته باشند. درواقع یک لیست تقریبا تکراری، هر روز در چهار سینمای اصفهان پخش میشود که حرکت زیبنده و در شأن یک جشنواره با عمری 32ساله نیست.
استیصال مدیران در کشاندن مردم به سینماها
اما نباید تمام تقصیرها را به گردن فارابی انداخت. اتفاقا آن بخشی که مربوط به فارابی بود، شاید بهتر از مدیریت اصفهان مهندسی شد. اصفهان، برخلاف سالهای گذشته، چندان رنگوبویی از یک فستیوال جهانی کودک نداشت. دایره تمرکز المانها بیشتر در اطراف سیوسه پل است و در دیگر نقاط شهر، تنها با پرچمهای رنگورو رفتهای مواجه بودیم که بر تیر چراغ برقها افراشته شده و چندان نمایی به این شهر دوستداشتنی نمیدادند.
در دورههای گذشته هم روزهای ابتدایی جشنواره، چندان مورد استقبال مخاطبان قرار نمیگرفت، اما با تبلیغ دهانبهدهان، در روزهای میانی و پایانی جشنواره، شاهد حضور قابلقبول مخاطبان بودیم، اما برای امسال، روزهای میانی و پایانی به مانند روزهای ابتدایی، خلوت و ساکت بود. نه شهرداری اصفهان و دیگر نهادهای مرتبط توانسته بودند فضاسازی لازم را برای استقبال حداکثری مردم به سالنها و برنامههای جنبی فراهم کنند و نه فارابی توانست آن کیفیت لازم را در بخشهای محتوایی به کرسی بنشاند. در کنار این مهم، گران کردن بلیت هم سبب شد استقبال ضعیف از جشنواره، روی دور تندتری صورت پذیرد.
دو سال پیش، فیلمهای جشنواره بهصورت رایگان به نمایش درآمد که با استقبالی بینظیر مواجه شد و کار به چند 10 سانس فوقالعاده کشید. سال گذشته، قیمت بلیتها پنج هزار تومان تعیین شد که کمی از شدت استقبال کاست، اما بلیت جشنواره کودک امسال هشتهزار تومان بود که البته همین عامل هم در کسادی استقبال مخاطبان از این رویداد، سهم بسزایی داشت. اغراق نیست اگر بگوییم تعداد سانسهای فوقالعاده برای تمام فیلمهای جشنواره این دوره، از تعداد انگشتان یک دست هم کمتر و تمام آن متعلق به پنجشنبهشب بود. بهعنوان مثال، یکی از سانسهای فوقالعاده جشنواره امسال به فیلم بهشدت ضعیف «هشتگ دوچرخهباز» اختصاص داشت. این فیلم که با تیمی اصفهانی و در لوکیشن این شهر ساخته شده بود، عصر پنجشنبه در سالن 141 نفره زندهرود اکران شد. نیمی از دو ردیف ابتدایی این سالن به میز دوبله اختصاص داشت که روی آن پارچه کشیده شده بود و کسی حق نشستن روی صندلیها را نداشت. مابقی افراد هم یا عوامل فیلم بودند یا کسانی که از طرف کارگردان و دیگر عوامل اثر، میهمان این اکران شده بودند. این را میشد بهدلیل نارضایتی این عوامل از برخی ناهماهنگیها بهراحتی متوجه شد. مسئولان برگزاری که این وضعیت را دیدند، همانجا اعلام کردند برای این فیلم سانس فوقالعاده 22 شب در نظر گرفته شده است. درواقع این مردم نبودند که فیلم را به سانس فوقالعاده کشاندند؛ چنین مسائلی درد بزرگ جشنواره امسال بود.
خیلی جالب است که در لابی فراخ پردیس سیتیسنتر که یکی از اصلیترین و بزرگترین سالنهای جشنواره این دوره بود، بزرگترین نمایشگاه اسباببازی ایرانی راهاندازی کرده بودند تا کودکان به این واسطه، در این مرکز تردد داشته باشند که شاید استقبالی هم از فیلمهای جشنواره داشته باشند.
در جشنواره امسال، تنها یک سالن، نمایش صبح داشت که بهانه آن هم اکران ویژه برای توانخواهان بود و تمام سانسها از حوالی ساعت 16 آغاز میشد، اما نهادهای مرتبط نتوانستند برای همین چند ساعت بعدازظهر تا شب، مردم را به سینماها بکشانند. محوطه چهارباغ، در عصر و شب، هیچ رنگ و بویی از جشنواره کودک نداشت و در عوض، فضای اطراف زایندهرود و فستفودهای مجاور، سرشار از آدمهایی بود که حتی خبر نداشتند در چند متری آنها، بزرگترین رویداد فرهنگی این روزهای کشور در حال برگزاری است.
باید به این مهم توجه داشت که برخی سالنهای نمایش جشنواره این دوره، کمتر از 150نفر گنجایش داشت. مثلا در پردیس 9 سالنه ساحل، تنها دو سالن به نمایش فیلم اختصاص داشت که ظرفیت یک سالن آن 141 نفر است. در پردیس چهارباغ هم سه سالن به نمایش فیلم مشغول بود که ظرفیت دو سالن آن 117 نفر و 119 نفر بود. در سیتیسنتر هم سه سالن اکران فیلم داشت که ظرفیت یک سالن آن 98 نفر است. در اکثر مواقع، حتی یکسوم این سالنها هم پر نمیشد و عمده کسانی که یکسوم صندلیها را اشغال کرده بودند، کسانی بودند که یا از عوامل جشنواره بودند یا اهالی رسانه که میتوانستند با ارائه کارت جشنواره، بهصورت رایگان به تماشای فیلمها بنشینند. بهعنوان مثال، در زمان اکران نسخه ترمیمشده «خانه دوست کجاست»، تنها 11 نفر در سالن 119نفره چهلستون حضور داشتند.
تفریح یکهفتهای خبرنگاران
البته که این رویداد، به فضای مفرحی هم برای خبرنگاران تبدیل شد. کم بودن کار و عدم الزام به تماشای فیلم، سبب شد بعضی از این خبرنگاران حتی به تماشای یک فیلم هم ننشینند. مسافرت رایگان به اصفهان و تفریح یکهفتهای آنان در این شهر زیبا و تاریخی، سبب شد این فضا بهجای اینکه محلی برای کار مضاعف آنها باشد، به مکانی برای تمدد اعصاب و استراحتشان تبدیل شود. در حالی که اگر همین تعداد خبرنگار و عکاس یا کسانی که برای پوشش خبری و تحلیلی جشنواره به اصفهان آمدهاند، در سالنهای نمایش حضور به هم میرساندند، بدون اغراق تمام سالن پر میشد و دیگر مخاطبی نمیتوانست به سالن ورود داشته باشد.
جالب آنکه جشنواره کودک اصفهان، نمود چندانی در رسانههای مکتوب و مجازی نداشته است. از برنامههای سینمایی «هفت» و «نقد سینما» بگیرید تا کانالها و پیجهای تلگرامی و اینستاگرامی مشهور با محوریت سینما، هیچیک اخبار چندانی از جشنواره کودک اصفهان مخابره نکردند تا این جشنواره علاوهبر عدماستقبال در نصفجهان، در مطبوعات کشور هم کمون و بروز چندانی نداشته باشد.
غربت جشنواره کودک در خانه خود و از سوی دستاندرکارانش
حتی وقتی مسئولان فرهنگی در این دوره از جشنواره آفتابی نشدند، توقع بیهودهای است که از جامعه خبرنگاران انتظار حمایت داشته باشیم. جشنواره کودک این دوره یکی از غریبترین دورهها در تاریخ برگزاری آن است. در این دوره کمتر مسئولی قدم در سینماهای نمایشدهنده گذاشت. حضور دبیر جشنواره هم بسیار کمفروغ بود. حتی چهرههای بسیار اندکی در جشنواره این دوره حاضر بودند که عمده حضور آنها به لابی هتل محل اقامتشان و برنامههای خاصی همچون المپیاد فیلمسازان نوجوان محدود بود. در سالنهای نمایش فیلم، حضور سینماگران، بسیار اندک بود تا جایی که حتی بسیاری از بازیگران فیلمهای نمایشدهنده نیز به اصفهان نیامده بودند که از این حیث، دوره بسیار عجیبی را سپری کردیم.
وقتی حتی عوامل فیلم و مدیران فرهنگی، این دوره جشنواره کودک را چندان تحویل نگرفتند، انتظار اینکه پرسنل یک سینما، حتی نام «خانه دوست کجاست» کیارستمی را نشنیده باشد، چندان عجیب نیست. یکی از بخشهای جشنواره این دوره، نمایش آثار مرمتشده سینمای ایران بود. زمانی که قرار بود «خانه دوست کجاست» کیارستمی نمایش داده شود، یکی از پرسنل، از دیگری خواست که در پیج اعلام کند درهای سالن فیلم «خانه دوست کجاست» باز شده است. آن شخصی که قرار بود پیج کند، با تعجب پرسید: «مگر چنین فیلمی وجود دارد و حتما داری شوخی میکنی...!» یعنی پرسنل یک پردیس سینمایی که تا حدودی باید مراجعان را راهنمایی کنند، تا به امروز نام یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران را نشنیده بودند. همین وضعیت را واقعا باید به مدیران ردهبالای این جشنواره بهخصوص مدیران اصفهانی تعمیم داد؛ کسانی که در طول سال به سینما نمیروند و قرابت چندانی هم با این شاخه فرهنگی ندارند، اما در موسم جشنواره، کارت جشنواره را میگیرند و بعضا پستهای کلیدی را عهدهدار میشوند.
همین بیعدالتیها در زمانی که زاون قوکاسیان، منتقد سرشناس کشور در قید حیات بود نیز وجود داشت. زاون را کنار میگذاشتند و مدیران شهری پستها را بین خود تقسیم میکردند. متاسفانه باید در مدیریت شهری جشنواره، تغییر و تحول چشمگیری صورت گیرد. وقتی مدیران شهری اصفهان از پرکردن یک سالن 100نفره مستاصل هستند، چگونه میتوان انتظار داشت فارابی صفر تا صد برگزاری این جشنواره را به آنها تفویض کند.
جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان، بیش از آنکه فکرش را بکنیم، دچار چالش است. شلوغکاری نمیکنیم، اما عمده این چالشها بعضا با یک تصمیم کوچک قابل رفع شدن هستند. جشنواره بیشتر از بابت نبود افراد متخصص در تصمیمگیری لطمه میخورد. درحال حاضر با جشنوارهای مواجه هستیم که قطعا جشن نیست و تنها به رونمایی از فیلمهایی در حوزه کودک مشغول است که مخاطبان چندانی ندارند. درحال حاضر، جشنواره کودک تنها برای این برگزار میشود که تقویم اجرایی آن سپری شده و روتین سالانه آن حفظ شود. برای جشنواره کودک اصفهان باید طرحی نو درانداخت که اگر بخواهیم به چارت اجرایی و کسانی که در اشل استانی آن پست گرفتهاند، فکر کنیم، احتمالا دچار سردرد خواهیم شد.
* نویسنده : مجتبی اردشیری روزنامهنگار