به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، در تیرماه 1359 و در شرایطی که کمتر از 18 ماه از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران گذشته بود، توطئهای با هدف تغییر نظام سیاسی جدید، در قالب یک کودتای نظامی بهنام «نقاب» به کشور تحمیل شد. «نجات قیام ایران بزرگ» کلیدواژه توطئهگران برای براندازی انقلاب اسلامی بود که یکپای آن لیبرالهای ملی و یکپای آن هم افسران راندهشده نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی بودند، اگر چه برخی اسناد حاکی از مشارکت سازمان مجاهدین خلق نیز دارد. بنا بود این عملیات از پایگاه هوایی نوژه همدان آغاز شود و از این جهت برخی منابع نام این کودتا را به اشتباه کودتای نوژه خواندهاند. شاپور بختیار که بنابر شواهد، رهبری این عملیات را برعهده داشت از جمله افرادی بود که بلافاصله پس از پیروزی انقلاب از کشور خارج شد و اقدام به تاسیس یک تشکیلات بهمنظور براندازی نظام جمهوری اسلامی کرد. این کودتا یکی از مهمترین اقدامات او با مشارکت برخی درجهداران ارتش بود که حمایت دولتهای غربی را نیز به همراه داشت. به هر حال، دقت در اهداف و برنامههای مجریان این توطئه حاکی است که یک قوه عاقله با بهرهگیری از مجموع تواناییهای اطلاعاتی و داشتههایش، سعی داشت تا یک بازی برد – برد را برای تامین منافع خودش تدارک دیده و آن را اجرا کند.
اگرچه درباره این حادثه آثار متعددی منتشر شده، اما تجزیه و تحلیل دقیق این عملیات و رفع ابهامات مرتبط با آن تا به حال چندان مورد توجه قرار نگرفته است. مشخص کردن ابهامات کودتا، رمزگشایی از دلایل اجرایی مربوط به آن، یافتن اصلیترین عاملی که کودتاچیان را بهمرحله اقناع رسانده و موجب تحقق این واقعه شد و نیز اسامی کودتاچیانی که تاکنون درباره آنها بحث نشده است، مجموعه موضوعاتی بهشمار میروند که به همراه برخی مطالب جدید و ناگفته در کتابی با عنوان «قدر مطلق یک توطئه» گرد آمده و مورد بررسی و تجزیهوتحلیل قرار گرفته است. وجه تسمیه عنوان کتاب این است که عوامل کودتا توطئهای را درون «قدر مطلق» قرار داده و در انتظار نتایج حاصل از آن نشستند. بدیهی است که بر اساس مفروضات و اصول موضوعه ریاضیات نظری، هیچگاه حاصل جبری این گزاره منفی نبود.
«قدر مطلق یک توطئه» که بنابر اظهار مولفان آن حداکثر تا نیمه مرداد راهی بازار کتاب شده و در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، دارای چهار فصل است. در فصل اول که نام «کودتا در تاریخ معاصر ایران» برای آن برگزیده شده، کلیات مرتبط با موضوع کودتا و تاریخچه آن در ایران مطرح شده است. در این فصل، ضمن توضیح «کودتای کورتاژ»، برای نخستینبار درباره نخستین کودتایی که توسط گروهی از خلبانان نیروی هوایی، حدود یک سال پساز پیروزی انقلاب اسلامی ـ در سال 1358ـ زیرنظر سرتیپ خلبان حبیبالله معینزند و سرتیپ پیاده احسانالله پزشکپور در شرف تکوین بوده است و نیز درباره عناصر شرکتکننده در آن که توسط نهادهای انقلاب اسلامی دستگیر شدند، بهصورت مبسوط توضیح داده شده و اسناد و مدارک موجود در ارتباط با این موضوع نیز ارائه شده است. «بازشناسی عناصر کودتای نقاب» عنوان فصل دوم کتاب است. در این فصل تلاش شده تا شناخت مخاطبان محترم، از طریق ارائه سوابق عناصر اصلی که بیشترین مسئولیت و نقشآفرینی را در زمینه طرحریزی و اجرای «کودتای نقاب» داشتهاند، تکمیل شود. غالب اسنادی که در این بخش کتاب آمده تاکنون در جایی ارائه نشده است و مولفان بهمنظور عمق بخشیدن به نگاه مخاطب و کمک به شناخت جامعتر عناصر این کودتا، اقدام به ذکر این اسناد کردهاند.
برای سومین فصل، عنوان «بازخوانی کودتا» برگزیده شده و جزئیات کودتاـ از ابتدا تا مقطع دستگیری و اعترافات کودتاچیان ـ در این فصل بهصورت مشروح بیان شده است. تمرکز اصلی در فصل سوم، بر چگونگی اقدام نیروهای ارتشی در کشف و خنثیسازی آن است که اقدام آنهاـ مستند به اسناد و مدارک- جدا مورد توجه قرار گرفته و بهطور مبسوط تشریح شده است. در همین فصل، برای نخستینبار، درباره سه نفر از کارکنان ارتش که در جریان خنثیسازی کودتا به شهادت رسیدهاند سخن به میان میآید. افرادی که تنها شهدای این کودتا محسوب میشوند و متاسفانه درخصوص دو تن از ایشان تا به حال مطلبی نوشته نشده است. «رازها و رمزهای مغفول کودتا» عنوان فصل پایانی کتاب است. این واقعیت قابلانکار نیست که در این کودتا نیز مانند سایر حوادث تاریخی، حواشیای وجود داشته که بهدلایل متعدد کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ حال آنکه این حواشی از چنان ظرفیت بالایی برخوردارند که میتوانند اصل موضوع را بهطور جدی تحتالشعاع قراردهند. از این رو بررسی رویدادها و موضوعات مهم مرتبط با این کودتا که زوایا و لایههای پنهان آن را شفافتر میکنند، در این فصل مورد توجه قرار گرفته است. به این ترتیب، شرایطی فراهم شده تا ضمن رفع ابهامات مختلف درباره «کودتای نقاب»، واقعیتهای تاریخی و آموزنده این رویداد مهم نیز با توجه به اهدافی که طراحان اصلی کودتا آن را دنبال میکردهاند، تبیین و جمعبندی شود. در آستانه سیونهمین سالگرد کشف کودتای نقاب، صاحبان اثر، بخشهایی از متن این کتاب منتشرنشده را در اختیار «فرهیختگان» قرار دادهاند که در ادامه میخوانید.
سپیدهدم شکست کودتا
در سال 1357 با شروع حرکت مردمی در مسیر انقلاب اسلامی- که بهنوعی ادامه مبارزه با حکومت پهلوی در پی کودتای ۲۸ مرداد 1332 بود- بار دیگر زمزمه وقوع کودتا در ایران پیدا شد، اما در یک بازه زمانی کوتاهمدت، آوازی که از دور شنیده میشد، به صدایی بلند در قالب تحرکات جدی نظامی برای انجام کودتا مبدل شد. در فصل اول کتاب، ضمن ارائه توضیحاتی کلی درباره کودتا، تحولات داخلی ایران در فاصله سالهای 1357 تا 1359ـ مرتبط با مسیر اجرایی شدن کودتا ـ در قالبی جدید روایت میشود. در بخشی از این فصل درباره طرح کودتاهای کورتاژ در روز 21 بهمن 1357 آمده است: «رژیمِ در حال احتضار شاهنشاهی نفسهای آخر را میکشید لیکن همچنان برای زنده ماندن دست و پا میزد تا مگر بهنحوی خودش را از غرقابی که با دستان پلید خود برای خویش ساخته بود، نجات دهد.
دیگر برای او فرقی نداشت که چگونه خود را برهاند؛ حتی اگر شده با جاری ساختن خون در خیابانها و کشتار بیدریغ مردم کوچه و خیابان با هر وسیله ممکن تیمسار بدرهای و تیمسار نشاط و چند تن دیگر طراحان اصلی این نقشه بودند؛ نقشهای که بر اساس آن قرار شد فردای آن روز یعنی روز بیستویکم بهمن تعدادی تانک بهخیابانها اعزام شوند و بهخدمه تانکها ماموریت داده شود که بههیچ جنبندهای رحم نکنند. کلاهدوز پس از باخبر شدن از این تصمیمات بهفراست دریافت که فردا چه واقعه وحشتناکی در شرف تکوین است؛ کشتار بیامان مردم تظاهراتکننده، گلولهباران شدید چند نقطه شهر تهران از جمله مقر حضرت امام و دانشگاه. کلاهدوز با زیرکی توانسته بود از روی قراین و شواهد به تصمیمات آنها پی ببرد و پس از بررسیهای زیاد یقین پیدا کرد که بر اجرای این تصمیمات اصرار دارند. بنابراین او باید هرطور شده این خبر را به انقلابیون میداد.... بههر ترتیب بهعنوان گشت اطراف پادگان بیرون رفت و با احتیاط کامل باجه تلفنی را پیدا کرد و گوشی را برداشت؛ خبر داد و سریع بازگشت، اما این کار او را اقناع نکرد و با خود فکر کرد که کار از این بزرگتر است و یک تلفن نمیتواند رفع مشکل کند، لذا از ساختمان خارج شد و نقشهای را که چند لحظه پیش طراحی کرده بود، عملی کرد... . در حالی که اطراف را میپایید بااحتیاط به یکی از تانکها نزدیک شد و سوزن آن را برداشت. وقتی که مطمئن شد کارش را بهخوبی انجام داده است از آن پیاده شد و بهسراغ دومین تانک رفت. ساعتی بیش بهطلوع فجرصادق نمانده بود و او در حال از کار انداختن تانکها بود. سپیده که دمید، سوزن آخرین تانک را هم درآورده و خوشحال از آن خارج شد.»
فرمانده کودتا منصوب بختیار بود
کودتای نقاب نیز مانند سایر کودتاها یک قوه عاقله بیرونی و تعدادی عوامل اجرایی در درون کشور داشت که در تعامل با یکدیگر، کارها را پیش میبردند. بیشک تمامی این نیروها بدون تمسک بهکمکهای یک یا چند کشور بیگانه ـ که معمولا در قالب حامیان کودتاچیان ایفای نقش میکنند ـ قادر به انجام این عملیات نظامی نبودهاند. با این حال، سابقه تعدادی از مهمترین و تاثیرگذارترین افرادی که بهعنوان تصمیمگیرنده و عامل اجرایی کودتا ایفای نقش کردند، مورد مطالعه قرار گرفته و قسمتهایی از اسناد مربوط به آنها که میتوانست در راستای کمک به مشخص کردن ابهامات مطروحه مورد استفاده قرار گیرد در فصل دوم آمده است. آنچه میخوانید منتخبی از این فصل کتاب است که درباره شاخصترین چهره کودتا توضیحاتی آورده است.
«نامهای مستعار مورد استفاده سرهنگ دوم محمدباقر بنیعامری عبارت بودند از احسان، امید احمدی و یوسفی؛ بر اساس مستندات موجود، مشارالیه هر یک از این اسامی مستعار را در ارتباط با یکی از سه گروه کاری در کودتا، استفاده مینموده است. همچنین، بر اساس مفاد بازجوییهای متهمین شاخه نظامی، محرز گردید که اکثریت قاطع افراد این شاخه، سرهنگ بنی عامری را بهنام «احسان» میشناختند. بر اساس اعترافات تعداد قابل توجهی از متهمین دستگیرشده کودتا، بنیعامری در اسفندماه ۱۳۵۸، پس از سفری مخفیانه بهپاریس و دیدار با شاپور بختیار، فرماندهی بخش نظامی «عملیات نقاب» را برعهده میگیرد... . سرهنگ ساوهدرودی سالها بهعنوان یکی از عناصر ضدجاسوسی در اداره دوم بوده و سرهنگ بنیعامری در ژاندارمری فعالیت داشته است. حال سوال اینجاست که این دو نفر چگونه با یکدیگر مرتبط شدهاند؟ واسطه تماس چه شخص یا سازمانی بوده که از موافقت سرهنگ ساوهدرودی با شرکت در این جریان اطمینان داشته و از سوی دیگر، حفظ وی در اداره دوم نیز تا حدی برای آنها مهم بوده که عملا اجازه برقراری تماس ساوهدرودی با دیگران را صادر نمینمایند، تا هویت یادشده لو نرود. همچنین سرهنگ دوم صدقیانیفر به نقل از سرهنگ ساوهدرودی که هر دو جزء آن دسته از سران کودتا بودند ولی در سال 1359ش، شناخته نمیشوند، درخصوص تهیه پول و خرید سلاح از سوی قربانیفر عنوان میدارد: احسان (بنیعامری) و ساوهدرودی میگفتند که او میخواهد از طریق قاچاق، اسلحه خریداری کند و مسئولیت امور مالی با قربانیفر است.»
«نقاب» به روایت اسناد
در ارتباط با کودتای نقاب که در سال 1359، در ایران کشف و خنثی شد، روایتهای متعددی نقلشده یا به رشته تحریر درآمده و کاملا واضح و بدیهی است که در هر یک از این تقریرها، وجه یا وجوهی از موضوعات مرتبط با کودتا برجستهتر شدهاند. لازمه پرداختن مجدد بهموضوع این کودتا که با هدف تبیین افکار در ارتباط با واقعیتهای مکتوم مانده این واقعه صورت میپذیرد، ایجاب میکرد بار دیگر تمامی مطالبمنتشره مورد بازخوانی و استفاده قرار گیرد و از میان آنها، اصلیترین و جامعترین وجه این واقعه در قالب روایتی جدید و در عین حال جامع، مستند و مختصر، تهیه و ارائه شود. در فصل سوم کتاب با عنوان «بازخوانی کودتا» روایت کودتا بر اساس دو قرائت آقای مارک گازیوروسکی استاد دانشگاه آمریکا و همچنین بررسی انجامشده توسط مولفان ارائه شده است. در بخشی از این فصل میخوانیم که آقای هاشمیرفسنجانی در مصاحبهای بهتاریخ بیست و دوم تیرماه ۱۳۵۹ش با رادیو، درباره نحوه کسب اطلاع از کودتا چنین میگوید: «حدود یک ماه و نیم پیش به ما اطلاع دادند که عوامل شاپور بختیار در ایران و شبکه نظامی و تبلیغاتیشان بر حجم اقدامات خود افزودهاند. در آن گزارش، برنامههای تبلیغاتی آنها مشخص و همینطور برنامههای نظامیشان و زمان اینکه چه وقت میخواهند توطئه را شروع کنند، گزارش شد. من این مساله را در شورای انقلاب مطرح کردم، آقای بنیصدر هم از کانال دیگری آگاه شده بود. شورای انقلاب، سپاه را مسئول کرد که بههمراه نیروهای ویژهای از ارتش این جریان را تحقیق کنند و آنها را تعقیب کردند و وضعیتی پیش آمد که یک بازداشت صورت گرفت و عدهای از عوامل بختیار بازداشت شدند و این باعث شد که برنامه کودتا به هم بخورد و برای مدت نامعلومی به تاخیر بیفتد.»
آقای بنیصدر، رئیسجمهور وقت نیز اطلاعات خود را از منابعی دیگر میداند، بنیصدر در یک سخنرانی نحوه اطلاع خود از کودتا را اینگونه بیان میکند: «فرمانده سابق نیروی هوایی یک ماهواندی پیش اطلاع داد که در نیروی هوایی مثلا در میان چتربازها شاید هم بهصراحت از نوژه حرف زد که تشکلهایی در حال انجام است. این خبر را ما به دستگاه اطلاعاتی برای تحقیق و پیگیری دادیم تا اینکه حدود سه هفته پیش از این معلوم شد اینها همان کودتاگرانند و آنوقت، نیروی آنها حدود 70 تا 80 نفر ارزیابی میشد و 10 نفر از آنها هم آنموقع برای ما شناخته شده بودند.»
رازهای یک کودتا
در فصل چهارم کتاب تلاش شده تا آن دسته از حواشی مهم و مرتبط با کودتای نقاب را که به نظر میرسد تاکنون کمتر مورد مداقه قرار گرفته است، مورد توجه ویژه قرار گیرد تا از این طریق، امکانی فراهم شود که اولا ابهامات موجود درباره این کودتا کاهش یابد و ثانیا شرایطی مهیا شود که واقعیتهای تاریخی این رویداد، با در نظر گرفتن اهدافی که طراحان اصلی کودتا اجرای آن را دنبال میکردند، مطرح و منتشر شود. در بخشی از این فصل درباره فعالان کودتا ضمن اشاره به این موضوع که یگانهای شرکتکننده در این واقعه شامل اداره دوم ستاد مشترک ارتش، پایگاه هوایی همدان، لشکرهای 1 و 2 تهران، تیپ 23 نوهد و لشکر 92 زرهی اهواز بودند، آمده است: «درباره شرکت طوایف و اقوام ایرانی در این کودتا، آقای محسن رضایی ضمن توضیح درخصوص مراحل «کودتای نقاب»، در ارتباط با مرحله سوم چنین میگوید: بسیج و تسلیح شیوخ وابسته به عشایر عرب و حدود سیصد تا چهارصد نفر از ایل بختیاری و سایر قومیتها در اولویت برنامههای کودتاگران قرار داشت؛ بهگونهای که قرار بود در مرحله سوم کودتا ـ که از آن بهعنوان جاهطلبانهترین مرحله این کودتا نام برده میشود ـ حدود 50 هزار نفر از مردان جنگی اجیرشده بلوچ، کرد و تُرک تحت رهبری ملی و با مدلی ناشناخته، نسبت به قطع ارتباط شهر تهران با سایر مناطق کشور اقدام نمایند.
مارک گازیوروسکی نیز در همین ارتباط در مقاله خود مینویسد: در هفتههای قبل از 9 جولای از دستههای قبایل خواسته شد تا در مناطق مختلف کشور شورشهایی را ترتیب دهند تا واحدهای سپاه پاسداران از پایتخت بهمناطق ایلنشین اعزام و از تهران دور شوند؛ تا اجرای عملیات کودتا تسهیل گردد. این ایلات عبارت بودند از بختیاریها، بویراحمدیها، بلوچها و قشقاییها که توسط بنیعامری، قادسی و رکنی جذب شده و در مقابل خدماتشان مبالغی هم دریافت کرده بودند.
میتوان در جمعبندی انجامشده در این خصوص، چنین گفت: کودتاچیان بسیار تلاش نمودند تا تعدادی از اقوام ایرانی را با خود همراه نمایند، لیکن ـ بلاتردید ـ هیچیک از ایلات و طوایف ایرانی، بهصورت جمعی و ایلی- اصطلاحا سازماندهیشده ـ در این کودتا شرکت نداشته از آن حمایت ننموده بودند. فقط تعدادی محدود، حداکثر چند 10 نفر از طوایف مختلف بختیاری، بهواسطه حضور در مجالس شبانه تریاککشی و قمار، در جریان این کودتا قرار گرفته بر اساس منافع شخصی وارد این غائله میگردند.»
* به گزارش «فرهیختگان آنلاین»،