به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، کودکان کار به کودکان کارگری گفته میشود که به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته میشوند که این امر آنها را در بیشتر اوقات از رفتن به مدرسه و تجربه دوران کودکی بیبهره میسازد و سلامت روحی و جسمی آنها را تهدید میکند.
کار کودکان بسیار معمول است و میتواند شامل کار در کارخانه، معدن، کشاورزی، کمک در کسبوکار والدین، داشتن کسبوکار شخصی (مانند فروش غذا) یا کارهای نامتعارف باشد.
کار کودک در درجات مختلف در طول تاریخ وجود داشت اما با آغاز سوادآموزی همگانی و تغییراتی که در شرایط کار طی صنعتی شدن به وجود آمد و ظهور مفاهیم حقوق کارگر و حقوق کودکان مورد نقد و بحث عمومی قرار گرفت. کار کودکان همچنان در جاهایی که سن ترک مدرسه پایین است، شیوع دارد.
براساس آمار سازمان جهانی کار (ILO)، سالانه ۲۵۰ میلیون کودک پنج تا ۱۴ ساله در جهان محروم از کودکی میشوند. طبق این آمار، ۱۲۰ میلیون نفر از آنها وارد بازار کار شده و مشغول به کار تماموقت هستند.
۶۱ درصد این کودکان در آسیا، ۳۲ درصد در آفریقا و هفت درصد در آمریکای لاتین زندگی میکنند؛ قاچاق انسان از راههای عمده وارد کردن این کودکان به بازار است.
موضوع کودکان کار موضوع نسبتا پیچیدهای است و عوامل گوناگونی از جمله ساختار خانواده، فقر، تغییرات اقتصادی ناگهانی ناشی از جنگ و... (که منجر به مهاجرت به کشورهای همسایه برای کار با دستمزد بیشتر میشود) و هزینه تحصیل و نظام آموزشی نادرست عامل آن محسوب میشود.
آنها در شرایط بسیار نامطلوب از نظر تغذیه، بهداشت و انجام کارهای خطرناک و حاد به سر میبرند. این کودکان میتوانند به راحتی بازیچه دست بزهکاران حرفهای اعم از سارقان یا باندهای توزیع مواد مخدر، عوامل ایجاد خانههای فساد و... قرار گیرند.
همچنین عدم بهرهگیری از آموزش و تحصیل علم و فن و قدرت رقابت با سایر کودکان در ایجاد یک زندگی سالم را هرچه بیشتر از این کودکان سلب میکند.
کودک خیابانی کودک بیخانمانی است که دورهای از زندگی خود را در خیابان سپری میکند و یک ناهنجاری اجتماعی به شمار میرود.
این کودکان براساس ماده یک پیماننامه حقوق کودک، به افرادی اطلاق میشوند که زیر ۱۸ سال دارند، در خیابان زندگی و کار میکنند، خانواده ندارند یا امکان دسترسی به خانواده برخی از آنها وجود ندارد و بازگشت آنها به خانواده امکان دارد و خانواده هم منتظر بازگشت آنهاست و همینطور کودکانی که خانواده منتظر آنان نیستند.
پدیده کودکان کار و خیابانی یکی از معضلات گریبانگیر اکثر شهرهای بزرگ در جهان معاصر است. گسترش پدیده به حدی است که جوامع توسعهیافته و در حال توسعه را به یک اندازه به خود مشغول کرده است.
براساس آمارها پدیده کودکان کار و خیابانی در پنج مرکز استان تهران، مشهد، اهواز، شیراز، و رشت بیشتر از سایر استانها مشاهده شدهاند.
یافتههای کارشناسان اجتماعی نشان میدهد عواملی چون نارسایی نهادههای اجتماعیکنندهای مثل خانواده و مدرسه، فقر اقتصادی، خانوادههای کودکان خیابانی و ناتوانی آنها در انطباق با شیوههای زندگی شهرهای بزرگ، آلودگی و آسیبزا بودن محلات حاشیه شهری، فقدان نظارت کافی از سوی سازمانهای مسئول و الگوهای نادرست کنش متقابل بین شهروندان و کودکان خیابانی، همه دست به دست هم دادهاند تا پدیده کودکان خیابانی (که عمدتا کودکان کار در خیابان هستند)، کماکان بهعنوان مشکلی صعبالعبور در بسیاری از شهرهای بزرگ کشور خودنمایی کند.
بدونشک به دلیل کنجکاوی کودکان در امور جنسی، بسیار اتفاق میافتد که با یکدیگر به بازیگوشیها و مکاشفههای ملایم جنسی بپردازند. این تعاملات و روابط آزاد میان کودکان عاملى است براى تجاوز گروه سنى بزرگسال از همین دست نسبت به کودکان کوچکتر و ضعیفتر.
طبق آمار ارائهشده، حدود نیمى از کودکان کار زیر ١۵ سال، تجربه روابط جنسى داشتهاند که ٢۴درصد این روابط با جنس موافق بوده است! در اغلب اوقات مشاهده شده این کودکان از سوی افراد نزدیک و خویشاوندان خود مورد تجاوز قرار گرفتهاند.
وضع جایى بدتر میشود که اعتراض و شکایتى نسبت به این تجاوزات انجام نمیشود.
در باب بهبود این وضعیت، لزوم وجود نهادهاى حمایتى خصوصى و حاکمیتى برای پیگیرى و بررسى ابعاد حقوقی و معضلات کودکان کار در وضعیت کنونى بیش از پیش نمایان میشود، چراکه گاهىاوقات مشاهده میشود این کودکان در صورت کنار گذاشتن از سوی خانواده و استثمارگران خود هیچگونه پشتوانه و حمایتکنندهاى ندارند. با توجه به اینکه قوانین کنونى خلأهای زیادی در زمینه حقوق و مشکلات کودکان کار دارند، نیازمند تدوین قوانین حمایتی در مورد اینگونه کودکان هستیم.