به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، واکاوی نظام اندیشهای رهبران انقلاب اسلامی میتواند مختصات روشنتری از مبانی نظری انقلاب اسلامی ارائه دهد. این مساله آنجایی اهمیت مییابد که نفوذ اندیشههای رقیب یا متعارض، انقلاب اسلامی را مورد تهدید قرار میدهد. از این رو برای بررسی بیشتر فلسفه سیاسی آیتا... خامنهای و تبیین نگاه ایشان در حوزه انقلاب اسلامی با حجتالاسلام علی ذوعلم عضو هیاتعلمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به گفتوگو نشستیم. وی معتقد است رهبر انقلاب اصلاح وضع اقتصادی و سیاسی را ناشی از ارتقای فرهنگی میدانند که البته محتوا و جهتگیری فرهنگ و مبانی نگرشی فرهنگ زمانی برای ما قابل قبول است که از نگرشی توحیدی برگرفته شده باشد.
اگر بخواهیم نوع خوانش رهبر معظم انقلاب از تاریخ به صورت عام و تاریخ معاصر به صورت خاص را مورد بررسی قرار دهیم، خوانش تاریخی رهبر انقلاب دارای چه مختصات و خصوصیاتی است؟
رهبر انقلاب در فضای مباحث تاریخی، خوانشی «سیری» و «روندی» دارند که این خوانش ایشان از تاریخ اسلام به صورت جدی شروع میشود. البته نسبت به تاریخ ایران باستان نیز نگاهی سازمانیافته و منسجم دارند که نشاندهنده معرفت درست تاریخی ایشان است.
این سازمانیافتگی معرفتی مقام معظم رهبری به خوبی در مطالعات منسجم در این رابطه خود را نشان میدهد، بهطوری که ما اخیرا پروژهای را در دفتر ایشان با موضوع «امامشناسی از دیدگاه مقام معظم رهبری» انجام دادهایم و من راهنمایی آن را برعهده داشتم، بهطور بسیار مشخصی، سازمانیافتگی ذهن ایشان در رابطه با تاریخ قابل مشاهده است. زمانی هم که به بحثهای معاصر میرسیم، شاهد آن هستیم که آن سازمانیافتگی با ظاهر بسیار آشکارتری رخ نشان میدهد. آگاهی و ورود رهبر انقلاب به منابع و حوادث تاریخی در تحلیلهای ایشان نسبت به تاریخ معاصر کاملا واضح است، چنانچه این آگاهی و ورود با حافظه بسیار عالی معظمله همراه شده و دست به دست دادن این عوامل موجب شده روایت و خوانش خود را از تاریخ معاصر و حوادث مختلف به وقوع پیوسته در آن داشته باشند.
آنچنان که این نگاه علاوهبر تاریخ معاصر و تاریخ اسلام در تاریخ جهان نیز قابلمشاهده است و ایشان در یکی از سخنرانیها از منابع مطالعات تاریخ جهان خود صحبت کردهاند و به جوانان توصیه اکید دارند که کتابهایی مانند «نگاهی به تاریخ جهان» اثر جواهر نعلنهرو و کتاب «تاریخ جهان» آلبر ماله را مورد مطالعه قرار دهند. به همین صورت شاهد آن هستیم که ایشان در رابطه با انقلابهای بزرگ جهان مانند انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر 1917 مطالعات دقیقی انجام دادهاند و رهیافتهای خاص خود را از این وقایع دارند و آن را با تحولات داخلی ایران نیز تطبیق میدهند. مقام معظم رهبری قواعد و قوانین حاکم بر تحولات را مورد توجه قرار داده و از این آگاهی تاریخی خود برای استنتاج قضایای سیاسی حتی در رابطه با حوادث معاصر استفاده میکنند که میتوانیم آن را در نوع نگاه تاریخی ایشان در رابطه با اعتماد به آمریکا ببینیم.
یکیدیگر از مواردی که رهبر انقلاب از آگاهی تاریخی خود برای استنتاج مسائل روز استفاده کردهاند و برای من بسیار جالب بود، پیشبینی ایشان از جنگ تحمیلی است که در همان زمان و در دیدار با سران کشورهای عربی آن را بیان کردند. در آن زمان سران کشورهای عربی میآمدند و اظهار میداشتند که شما آتشبس اعلام کنید و بعد اندکاندک سرزمینهای اشغالی از حضور متجاوزان پاک خواهد شد اما ایشان با استناد به وقایع تاریخی این پیشنهاد را رد کرده و گفتند مگر اسرائیل پس از اعلام آتشبس، سرزمینهای اشغالی را خالی کرد که امروز دشمنان ما این کارها را انجام دهند؟! حتی درخصوص الگوی جنگ رژیم صهیونیستی نیز رهبر انقلاب بر این باور بودند که تجربه تاریخی نشان میدهد رژیم صهیونیستی توانایی ادامه جنگ مستقیم برای یک مدت طولانی را ندارد و اگر اعراب در جنگ خود با اسرائیل زود میدان را خالی نمیکردند، قطعا رژیم صهیونیستی نیز نمیتوانست ادامه دهد.
جالب آنکه در ابتدای حمله صدام به ایران نیز رهبر انقلاب بر این باور بودند که در صورت مقاومت و ایستادگی در برابر صدام، میتوانیم میدان مبارزه را در دست بگیریم. این درک تاریخی ایشان و فهم عمیق از قضایا و تبدیل کردن حوادث تاریخی به قواعد رفتاری و تصمیمگیریهای سیاسی، نظامی و استراتژیک یک منظومه فکری در موضوعات تاریخی را به نمایش میگذارد. همین ذهن سازمانیافته توانست در شرایطی که جنبش مقاومت با شرایط سختی مواجه شده بود، وارد عمل شود و با تزریق روحیه به آن و امید به تحقق نصرت الهی، آن را از شکست نجات دهد.
ما اگر بخواهیم از نگاه مقام معظم رهبری به نقاط قوت و عطف تاریخ معاصر ایران اشاره کنیم، کدام مقاطع و حوادث نقطهعطف تاریخ معاصر ما به حساب میآیند؟
پیش از این به مواردی اشاره داشتم اما به نظر من نکتهای که بسیار حائزاهمیت است از این قرار است که بحث استنتاج تاریخی در فضای فکری و ذهنی ایشان بسیار اهمیت دارد. برای مثال بحثی که در رابطه با انحراف جوامع دینی و مسائل پیرامونی آن ازجمله انحراف خواص، اشرافیگری، تجملگرایی و... مطرح ساختند و اشاره داشتند که اگر جامعه دچار استمرار ارتکاب به گناه شود درنهایت حوادثی چون عاشورا به وقوع میپیوندد، این استنتاجها همراه با فهم دقیقی از تاریخ صورت میگیرد. نکته مهم دیگر در خوانش تاریخی ایشان به تسلط بر روایتهای متعدد تاریخی از یک حادثه بازمیگردد؛ همانطور که میدانید ممکن است از یک حادثه تاریخی چند روایت وجود داشته باشد که برخی تنها با استناد به یک روایت دست به نتیجهگیری بزنند اما بحثهای تاریخی ایشان نشان میدهد که بهطور کامل بر روایتهای متعدد احاطه دارند و پس از دریافت روایتهای متعدد دست به قضاوت میزنند.
آیا میتوانیم براساس همین دیدگاه، مصداقیابی هم داشته باشیم و بگوییم که در نگاه مقام معظم رهبری برای مثال کودتای 28 مرداد یک نقطه ضعف تاریخی و انقلاب اسلامی یا جنگ تحمیلی یک نقطه قوت در تاریخ معاصر به حساب میآید؟
این موضوع در مواردی مشاهده شده است اما باید آن را جمعبندی کرد. بهخصوص آنکه برخی روایتها را در طول زمان شنیدهایم و مانند تکدرختهایی است که از کنار آن عبور کردهایم و آن را از بالا و در قالب درختانی کنار هم ندیدهایم. ما برای چنین برداشتی نیازمند آن هستیم که گزارههای متعدد تاریخی ارائهشده توسط ایشان را مورد بررسی قرار دهیم و بعد اظهارنظر کنیم. این موضوع نیاز به یک مطالعه علمی دقیق دارد. اما در کنار آن در مواردی نیز به نقاط قوت و ضعف تاریخ اشاره داشتند که در یکی از آنها شاهد هستیم که رهبر انقلاب به دلیل احاطه مثالزدنی بر مباحث انقلاب فرانسه و فراز و فرودهای آن، به خوبی آن را مورد تطبیق با جامعه ایرانی قرار دادند و نقاط قوت و ضعف هرکدام را برشمردند. اینکه انسانها در شرایط مشابه، رفتاری مشابه بروز میدهند و بتوان از طریق آن تصمیمات بهتری را در برابر رفتارها اتخاذ کرد، ازجمله فواید مهم خوانش ایشان از قضایای تاریخی است.
به نظر شما چه کارهای بر زمین ماندهای در این رابطه باقی مانده است و در شرایط فعلی چه باید کرد؟
من در این باره معتقدم که باید تحقیقات منسجمتری در رابطه با دیدگاههای تاریخی مقام معظم رهبری انجام شود و اگر چنین کاری با دقت بالا صورت گیرد، شاید دهها کتاب از آن استخراج شود. این نکته را هم در نظر داشته باشیم که زمان زیادی برای معطل ماندن نداریم. بهعنوان مثال کتابی مانند انسان 250ساله که تنها استخراج سخنان و سازمان دادن به آنها بود، اثرات بسیار خوبی را به همراه داشت و به همین صورت پروژههایی مانند امامشناسی از منظر ایشان نیز میتواند فواید قابلتوجهی برای جامعه امروز ما داشته باشد. فکر میکنم امکان دارد کارهای جدی و بیشتری را در این باره به انجام رساند و اجازه ندهیم تندبادهای تاریخی مردم ما را مورد هجمه قرار دهد. بهعنوان یک معلم تاریخ هشدار میدهم که متاسفانه دروغگویی و جعل حوادث تاریخی درحال تبدیل شدن به یک روال عادی است که این بسیار خطرناک است. امروز با همان بلایی مواجه هستیم که سوفسطاییان در یونان باستان ایجاد کردند و سقراط را به چنان وضعی کشاندند. به نظرم امروز در چهار حوزه مهم دشمنیهای گستردهای را شاهد هستیم که آن چهار حوزه عبارتند از دشمنی با اسلام، دشمنی با تشیع، دشمنی با انقلاب اسلامی و دشمنی با ایران که در هرکدام از این موارد به راحتی از بستر تاریخ و جعلهای تاریخی استفاده میکنند و این موضوع میطلبد که کارهای جدیتری را در این حوزه انجام دهیم، بهخصوص آنکه رهبر معظم انقلاب نیز دارای دیدگاه و خوانش خاص خود از تاریخ- در حوزههای مختلف- هستند.